یادم کن...

ساخت وبلاگ
میدونم روزایی زیاد خوبی نیست..میدونم.. یک جایی این ماجرا ایراد دارد..یک جایی ماجرا ایراد بزرگی دارد که آرامش از این کوچه و خیابان های این شهر رفته است...خودم را پرت میکنم توی تونل زمان. آرامش را توی ت یادم کن......ادامه مطلب
ما را در سایت یادم کن... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : donyaeyadegarr بازدید : 69 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 17:37

بببن رفیق بزار بهت بگم اونقدا هم از زمین لرزله نمیترسما.. از این نمیترسم وقتی قر دادن کمر و بدن سفید سوفیا لارن رو میبنی یهویی همه جا بلرزله.. نه میگم وقتی ادم پشتش گرم باشه روی خود خود گسل هم باشه جا یادم کن......ادامه مطلب
ما را در سایت یادم کن... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : donyaeyadegarr بازدید : 69 تاريخ : سه شنبه 16 بهمن 1397 ساعت: 6:37

دلم میخواهد بلند بشوم بزنم زیر همه چیز..تمام کتاب هایم را پاره بکنم آتیش بزنم و پرت کنم توی سطل اشغال... صدای موزیک را زیاد کنم ..پیداش نمیکنم آنچه را که باید گوش بدهم ...آرام بگیرم.. پوشه ها را یکی ی یادم کن......ادامه مطلب
ما را در سایت یادم کن... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : donyaeyadegarr بازدید : 73 تاريخ : سه شنبه 16 بهمن 1397 ساعت: 6:37

مثل کشیدن دستمالی روی قاب عکس که سال هات خاک رویش نشسته است، مثل آخرین نفس کشیدن آخرین خندیدن قبل از کشیدن ماشه، مثل پرسه زدن عابری که انتظار آمدن قطاری را میکشد که سال هاست حرکت کرده است، مثل قطره اش یادم کن......ادامه مطلب
ما را در سایت یادم کن... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : donyaeyadegarr بازدید : 68 تاريخ : سه شنبه 16 بهمن 1397 ساعت: 6:37

زندگی این نبود.. یعنی از اول قرار نبود اینطوری باشه..این زندگی نبود که میخواستیم.. زندگی ولی این نبود.. در نگاه پسری در شب سرد پای چوبه دار.. زندگی این نبود... در نگاه شرمگین پدری بر سفره خالی... زندگ یادم کن......ادامه مطلب
ما را در سایت یادم کن... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : donyaeyadegarr بازدید : 80 تاريخ : سه شنبه 16 بهمن 1397 ساعت: 6:37

دوباره از اول... صدا توی گوش هایم می پیچید، مغزم قادر به فرمان دادن نیست، نفس هایم تند و ضربان قلبم نامرتب تر.. باد روی صورتم وِلوِله کرده... شب وسیع است، وحشی، سایه شیطان  بزرگتر و وسیع تر...گسترده ی یادم کن......ادامه مطلب
ما را در سایت یادم کن... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : donyaeyadegarr بازدید : 64 تاريخ : سه شنبه 16 بهمن 1397 ساعت: 6:37

مثل بچه های کم سن و سالی که یه گوشه گز میکنن و چشماشون رو بهم میزنن خودشون رو   عصبی نشون میدن روی تختم دراز میگشم و بغض میکنم از این روزا و لحظه های که دارم سپری   میکنم،  نه خودم حال خودم رو میفهمم، نه دختری که دوستم دارد و نه هیچکدام از آنهایی که مرا   عزیز خود میدانند و نه رفیق چند ساله ام ...  یادم کن......ادامه مطلب
ما را در سایت یادم کن... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : donyaeyadegarr بازدید : 81 تاريخ : جمعه 16 تير 1396 ساعت: 7:36

داشتم به این فک میکردم که بعضی وقتا لازم نیست به مغزت فشار بیاری تا دلیلی برای بغض کردن   و دلتنگی پیدا کنی حتما لازم نیست که یه اتفاق وحشتناک بیافت که مثل بچه های مرده یه گوشه   گز کنی و با کسی حرف نزنی  همین که به تقویم رو میزت نگاه کنی همین که به مناسبت ها و   سالگرد ها نگاه کنی همین که به اسم بع یادم کن......ادامه مطلب
ما را در سایت یادم کن... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : donyaeyadegarr بازدید : 77 تاريخ : جمعه 16 تير 1396 ساعت: 7:36

وقت های که کم میارم خل تر از همیشه عصبی تر و دل تنگتر از همیشه میشم هوای رفتن به سرم زده است رفتن به ناکجاآباد... کم آوردم مثل شاعری که پای چوبه اعدام دار نامه خداحافظیش را مینویسد پرانتز باز " سلام... یادم نمیاد اینجا چیزی داشته باشم که چیزی را دوست داشته باشم و یک بهانه گنده برای ماندنم..فال حافظم یادم کن......ادامه مطلب
ما را در سایت یادم کن... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : donyaeyadegarr بازدید : 80 تاريخ : جمعه 16 تير 1396 ساعت: 7:36

نمیدانم چند اسفند هست چند روز مونده که عید از راه برسه..   همین رو میدونم چهارشنبه سوری ست اخرین چهار شنبه سال...  برایم فرقی نمیکند امروز نرم سر کار یا دنبال خرید ترقه و فشفشه و اتیش بازی..  دلم میخواد تاخود شب بارون بباره و زیر نم نم این بارون تا خود خدا قدم بزنم و عاشقی کنم...  راستش رو بخوای هر یادم کن......ادامه مطلب
ما را در سایت یادم کن... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : donyaeyadegarr بازدید : 79 تاريخ : جمعه 16 تير 1396 ساعت: 7:36